یه سلام دوباره بعد از ۲ ماه

سلام به همه ی دوستای خوبم ...
امیدوارم تو این مدت که ازتون دور بودم بنده ی حقیر رو فراموش نکرده باشین ...
اکثر دوستان میدونن تو این مدت کجا بودم ... آره رفته بودم خدمت مقدس سربازی ...
خدا نصیب هیچکس نکنه ... ولی به هر حال شتری که ایندفعه فقط در خونه ی پسرا میخوابه ...
راستش رو بخواین هر چند دوره ی سختیه ولی به نظرم خیلی مفیده و سازنده ست ...
باعث میشه آدم قدر زندگی ، آزادی و لحظاتش رو بدونه و بیخود و بی جهت از دست نده ...
تو این 2 ماه دوستای زیادی پیدا کردم ، از اینجا به همشون سلام میکنم ، چون تعدادشونم زیاده اسم نمیبرم ، شرمنده ...
بخوام از سربازی خرف بزنم و خاطراتش رو بگم خیلی زیاده ... باشه یه فرصت دیگه ...
فقط اینو بگم این 2 ماه که نبودم مهمون بروبچ آذربایجان شرقی _تبریز _ شهرستان عجب شیر بودم ...هرچند که ندیدمشون و داخل پادگان زندانی بودم ...
2 ماه بعدی رو هم مهمون دوستای خوبم تو اصفهانم ... دوره ی تخصصی یا همون  دوره ی کد رو افتادم اصفهان ...
از همه ی اینا که بگذریم حرف دل رو گوش کنید بهتره ...
تو این 2 ماه دلم واسه عشقم یه ذره شده بود ... خیلی تو این مدت دوری اذیت شد ولی همینجا بهش قول میدم که تو آینده ای نه چندان دور جبران کنم ...
مهربونم دوستت دارم و با دنیا عوضت نمی کنم ... برایم همیشگی بمان ...
این دو بیت هم تقدیم به تو که برایم بهترینی :

مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت        یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
                                            
 قربان وفاتم به وفاتم گذری کن           تا بوت دمی بشنوم از رخنه تابوت
.
.
.


  "عادل"