بازم دلم گرفته...
میخوام باهات حرف بزنم...
آره با تو ...
تویی که واسم شدی زندگی ، تویی که اگه نباشی منم نمیتونم بمونم...
میخوام بهت بگم وقتی که ازت دورم ، وقتی که دلم میگیره چه حالی دارم...
وقتی دلم می گیره... وقتی دلم برات تنگ میشه...
وقتی اونقدر اشک توی چشمام جمع شده که همه جا رو بارونی می بینم...
آره ، مثه همین حالا...
دلمو خوش می کنم ، به یاد تو... به فکر تو...
فکرم رو می برم اون بالاها ، خیلی بالا...
جایی که هیچ کسی نیست ، جز یاد تو...
به خودم میگم: عاشقشم؟...
چی بگم؟... دروغ بگم یا که نه؟... سکوت کنم؟...
تو خیالای خودم بدجوری اضطراب دارم...
نگرانم ، پریشون ... منتظره یه فرصتم...
چی میشه؟... چیکار میشه؟... اصلا چرا باید طوری بشه؟...
همش میگم خدا کنه که این کارا واسه امتحان کردن من باشه...
می دونم ، خوب می دونم که عاشقتم ، میمیرم برات ، همین و بس ...
وقتی دلم می گیره... من با خدا حرف می زنم...
فقط از خدا میخوام با تو باشم ... تویی که قلبم ، احساسم و تمومه وجودم واسه خودته ...
میخوام با تو باشم ...
فقط با تو ...
دوستت دارم ...
"عادل"
خوش به حال اونی که تو دوسش داری
این عشق غرور آفرین و قابل ستایش.این دلتنگی دو طرفست.مطمنم
کاش اونی که من می خوامش یه کوچولو مثل تو بود اون موقع دنیا تو دستای من بود
برام دعا کن تا دیر نشده برگرده.......
سلام دوست من بلاگ زیبا و عاشقونه ای داری همه نفسهات از عشق بلند میشه خوب اگه میشه به کلبه ی حقیر ما هم سر بزن و اگر با تبادل لینک موافقی تو بخش نظرات بلاگ بهم بگو
درود
کاش دل ها هم می شد به هم زنجیر شن
سلام دوست من بلاگ زیبا و عاشقونه ای داری همه نفسهات از عشق بلند میشه خوب اگه میشه به کلبه ی حقیر ما هم سر بزن و اگر با تبادل لینک موافقی تو بخش نظرات بلاگ بهم بگو